آشتی

خیلی وقت بود که دستم به قلم نمی‌رفت و کاغذهایم سفید مانده بودند. سالنامه‌هایی که هرسال پرشان می‌کردم از احساسات، داشتند گوشه‌ای خاک می‌خوردند برای خودشان! حتی نیم‌نگاهی هم به آنها نداشتم. آخر می‌گفتند دوره قلم و کاغذ به‌دست شدن گذشته؛ قدیمی شده که قلم به دست بگیری و کاغذها را سیاه کنی، باید دکمه‌ها را فشار دهی تا همه چیزت در دنیای مجازی ذخیره شود و گاهی از آنها نسخه پشتیبان هم تهیه کنی که مبادا از دست بروند! اما نمی‌دانم  چرا احساسات هنوز با دکمه‌ها غریبگی می‌کنند و برای قلم و کاغذ دلتنگی، حتی گاهی احساسم به دکمه‌ها دهن‌کجی می‌کند!

وقتی دوستانم در دنیای مجازی را می‌بینم که احساسشان روی این صفحات الکترونیکی راه می‌روند و حرف می‌زنند، حسودیم می‌شود که احساسات من چرا با زمانه پیش نمی‌روند و شاید مثل خودم خجالتی هستند؟! بعد می‌گویم شاید این کلک خوبی به احساس باشد که با قلم غافلگیرش کنی و بعد آنها را به دنیای مجازی بسپاری! آخر احساس ساده است و بی آلایش، حرفت را زود باور می‌کند!!

کلکم می‌گیرد، احساسات نمایش خوبی را روی کاغذ سفید خاک‌خورده بازی می‌کنند و من فراموش می‌کنم که قرار است بعدا آنها را منتقل کنم جای دیگر! شاید احساس آنقدرها هم ساده نباشد، شاید هم او به من کلک زده! تا یادم می‌آید، احساسات فرار می‌کنند از ذهنم و به گوشه‌ای می‌خزند. سعی می‌کنم فعلا به دنیای مجازی فکر نکنم، اگر  همه چیز خوب پیش برود، شاید دوباره همان احساس همیشگی، همان چهارشنبه‌ها*ی جادویی برایم زنده شوند، شاید دوباره با احساسم آشتی کنم و اورا با دنیای جدید آشنا! شاید بالأخره یا من او را با دنیای مجازی آشتی دهم، یا او مرا از آن بیرون کشد! شاید هم هرکدام راه خودمان را رفتیم، باهم!

* آن روزها نمی‌دانم چرا اغلب احساساتم چهار شنبه ها جاری می‌شدند!

پ.ن: ممنونم از سولماز عزیز که باعث شد یادم بیاید که یک زمانی من هم احساس داشتم!

5 پاسخ به “آشتی

  1. خوب کردی آمدی دلم برای نوشته هات تنگ شده بود.
    اما هنوز هم مثل اون روزا خیلی ریز مینویسی، مجازی و غیر مجازی هم نداره.

  2. کاش منم میتونستم به احساساتم کلک بزنم اما اغلب اونا هستن که منو فریب میدن

  3. فرشته جانم سلام.
    احساس نو بارانی ست بر روی روزهایی که زندگی می کنی.آتش بازی رنگین کمان است بر روی قطرات باران.زندگی روی سر پنجه های تو می رقصد و نور از همین صداقت کلمات تو روی کاغذ بی خط می نشیند.
    شادیانه های زندگیتان مامن هزار کبوتر سینه سرخ.
    با احترام
    کمترین:سولماز

  4. هیچوقت دنیای مجازی جای قلم وکاغذ را برای اونایی که کاغذ سنگ صبورشون بوده نمیگیره ؛ تو هم تلاش نکن که اگه تلاشت نتیجه بده پشیمون میشی !!!

  5. بازتاب: قهر « شاید بعضی وقت‌ها

بیان دیدگاه